تحلیل فیلم سینمای ایران

Cia.06- تحلــيل و بــررسي فيــلم ســوت پــایان

 

  نام فیلم: سوت پـــایـــان  
   
  اطلاعات فیلم  
  کارگردان: نیکی کریمی
تهیه کننده: جهانگیر کوثری
فیلم برداری: تورج اصلانی
تدوین: مستانه مهاجر
منشی صحنه : سحر جزایری
صدا بردار : نظام الدین کیانی
موسیقی : کارن همایون فر
 
  بازیگران  
  نیکی کریمی، شهاب حسینی، اشکان خطیبی، رامونا شاه،مهدخت مهدوی فر و نادر فلاح  
  اطلاعات دیگر  
  فروش تهران : 167 میلیون تومان
محصول : 1389
 
  افتخارات و جوایز  
     
  تحلیل و برررسی از: علی ali.121  

 

  این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد.  
  سوت پایان  
  تحلیل فیلم سوت پایان  
 
به نام خالق مهربانی ها

سحر یک کارگردان مستندساز جوان است که با همسرش سامان زندگی می کند. سامان برای تلویزیون فیلمی ساخته است که یکی از صحنه های فیلم به دلیل ایرادی باید بازسازی شود. برای بازسازی صحنه باید از بازیگر جوانی که در آن صحنه حضور داشته استفاده شود. سامان به دلیل گرفتن مجوز اولین فیلم سینمایی خود پس از چند سال مجبور به مسافرت است و چون فیلم همان هفته روي آنتن مي رود، سامان بازسازی آن صحنه را به همسر خود می سپارد. سحر به همراه دستیارش بعد از جستجوی فراوان دختر را در حالی پیدا میکند که در بیمارستان است و یک مشکل بزرگ دارد. سحر در تلاش است به دختر در جهت رفع مشکل كمک کند.

نیکی کریمی یکی از بزرگترین سوپراستار های زن سینمای بعد از انقلاب ایران است که تا به حال در فیلم های بزرگ و خوبی از جمله دیوانه از قفس پرید، پری و سارا ایفای نقش كرده و حتی سیمرغ بلورین جشنواره فجر را هم از آن خود کرده است و در خارج از ایران هم دارای افتخاراتی است و جایزه های بین الملی هم كسب كرده و در جشنواره های بزرگی در هیئت داوران آن شرکت داشته است. او از چند سال قبل به ساخت فیلم علاقمند شد و به ساخت فیلم هايی با دغدغه های زنان و مشکلات اجتماعی آنان پرداخت (مانند اکثر کارگردان های زن سینمای ایران). کریمی در این فیلم از یک جنبه دیگر به زنان و مشکلان آنان پرداخته است و سعی کرده دغدغه های دو زن را در طیف های مختلفی بررسی کند. یک زن از طبقه پایین جامعه که مجبور است براي حل مشكلش كار كند و زن دیگری که خود کریمی نقش آن را بازی میکند، یک فرد متعلق به جامعه روشنفکری و تحصیل کرده هنری است که یک زندگی معمولی را با همسر خود که مانند خود او کارگردان سینما است مي گذراند. از پیشرفت های کریمی در این فیلم نسبت به فیلم های دیگر میتوان به شخصیت پردازی مرد آن مربوط دانست که نسبت به فیلم های قبلی که مردهای منفعل و یا افراد شرور و خودخواه بودند، افرادی هستند که دارای غرور مردان ایرانی و عشق و علاقه هستند و این را میشود در دو کاراکتر مرد فیلم مشاهده کرد .
مشکلی که دستمایه فیلم شده یکی از مسایل روز جامعه ماست كه به یک معضل بزرگ اجتماعی تبدیل شده است. تجاوز و استفاده جنسی از زنان و به ویژه جوانان و نوجوانان .

این معضل متاسفانه به شدت افزایش یافته و هر روز اخبار جدیدي درباره این مساله به گوش میرسد که تاسف هر شنونده ای را بر می انگیزد. دختری که توسط ناپدری (پدر) خود مورد تجاوز قرار می گیرد. اين معضلي بزرگ است که هر از چندی از گوشه و کنار به اقسام مختلف از جمله مصاحبه و خبر و ... به گوش مي رسد.
این اتفاقات را میتوان هجمه فرهنگی غرب علیه ایران دانست. بدون بحث و یا نظر خاص سیاسی، در این چند ساله استفاده جنسی از زنان، فرهنگی که غرب به غلط بودن آن پی برده و دنبال راهی برای اصلاح آن است، در کشور ما رواج یافته و متاسفانه اوضاع زمانی بدتر میشود که خود زن ایرانی (که به نجابت مشهور است) در مشکلات و فشار های اقتصادی کم می آورد و به تن فروشی مجبور میشود. و این فرهنگ غربی و اشتباهی که که وارد ملت ما شده به این معضلات دامن زده است.
در این راستا مدیوم سینما میتواند سهم بیشتری ایفا کند و با بیان درست این معضل و مشکل در قالب مستند و فیلم کوتاه و بلند در اطلاع رسانی و ارائه راه حل به رفع این مشکل در جامعه کمک شایانی کند که البته در این زمينه فعالیت هایی هم صورت گرفته که با اينكه زياد نيست ولی باز هم جای تشکر و قدردانی دارد.
یکی دیگر از معضلاتی که فیلم سعی میکند در راستای بیان داستان خود به آن هم نقبی بزند بحث اعدام هایی است که متاسفانه ایران در اين زمينه در نظر افکار عمومی جهانی جايگاه خوبي قرار ندارد. کریمی نتوانسته است این موضوع را آنچنان که جا دارد بیان کند و موضوع اعدام به هر دلیلی (از جمله ممیزی) از فضای فیلم خارج شده است.

مشکلات اقتصادی این روزها جامعه جهانی را فراگرفته که ایران هم از آن مستثنا نمی باشد. فيلم به این بحث هم به صورت نمادين پرداخته است، مثلا در سکانس کلیپ (که کاملا بی مورد و اضافی به نظر میرسد) یا سکانس فروش کلیه.
کریمی سعی میکند تا در فیلمنامه خود حرف های بسیار بزند. از مشکلات اقتصادی گرفته تا موضوع اعدام. این همه مسائل در فیلمی که شخصیت محور است و نه داستان محور و یک شخصیت اصلی دارد کار را شلوغ ميكند و نکته دیگر این است که این مسائل در کنار هم هماهنگ نمی شوند تا بتوانند خط روایی داستان را تا آخر حفظ کنند و فیلم را به یک سرانجام و مقصود برساند.
در راه وخیم تر شدن کار، فيلمبرداری هم کمک شایسته و قابل تقدیری میکند. دوربین روی دست های فراوان که نه فضای فیلم را مستندگونه کرده و نه التهاب و احساس های درونی داستان را نمایش میدهد و نه به بیننده برای قرار گرفتن در متن داستان و هیجان و احساسات آن کمک میکند، از نمونه های بارز اثبات این مدعا است. متاسفانه این بحث استفاده از این تکنیک (دوربین روی دست) جوی است که در این مدت، در سینمای ایران به وفور دیده میشود و بسیار بد به کار میرود كه میتوان از آن بسيار نام برد و این فیلم هم از این جمع مستثنا نیست. از قسمت های دیگری که شدیدا توی ذوق میزند کلوزآپ های فراوان سحر است و بیشتر براي كريمي جنبه خودستایی پیدا کرده که نقش سحر را بازی میکند تا جنبه انتقال احساسات و کارکردهای یک نمای بسته.
کاراکتر سحر و شخصیت پذیریش و نوع تغیيرش در فیلم و علاقمند شدن به مشکل، باور پذیر در نیامده که این هم از فیلم نامه آشفته کریمی نشات میگیرد. ولی نمیشود تنها آن را مربوط به فیلمنامه دانست، در حالی که بازی خود کریمی احتمالا برای اينكه هم كارگرداني را به عهده داشته و هم بازي، بازی قوی و خوبي نیست و از بازی های خاص او در سالهای گذشته هیچ خبری نیست. بازی شهاب حسینی (سامان) با اینکه صحنه های کمی در فیلم حضور دارد، بازی خوب و روانی است که کاملا در راستاي نقش قرار دارد و به باورپذیری نقش کمک کرده است .بازی هستی مهدوی فرد (ملیحه) و سعید دشتی (میثم) بازی های متوسطی هستند که به نقش می آيند ولی شاید بازی غافل گیرانه این فیلم را غزاله رشیدی (افسانه) داشته باشد که بسیار زیبا و روان بازي ميكند و ميتواند نقش یک دوست و یک همراه را به خوبی و آنچنان که باید در بیاورد.

از سکانس های بسیار بی منطق فیلم که در واقع به عنوان سکانس پایانی باید نقش بیشتری در انتقال مفهوم فیلم و نتيجه گیری آن داشته باشد، صحنه پایانی است. گریه و ناراحتی بیش از حد ملیحه قبل از آمدن خانواده مقتول و هنگام آمدن آنان، و سکوت بیش از حد در صحنه خارج شدن خانواده مقتول، به هیچ وجه با هم جور در نمی آید و باعث میشود که یک سرخوردگی بزرگ را در پایان فیلم حس کنید.

در پایان امیدوارم کریمی با تکیه بیشتر بر بازی به کار خود در سینما ادامه دهد زیرا او نشان داده که بازیگر کاملا حرفه ای است و میتواند در ایفاي نقش به موفقیت بیشتری برسد اما اگر همچنان می خواهد به كار فیلمسازی بپردازد تمرکز خود را فقط به ساخت فيلم و نه بازي معطوف کند تا بتواند دغدغه های خود را به درستی به گوش مخاطب برساند.

 
  با تشکر از علی علیزاده بابت گرافیک و مهناز عابدینی بابت ویراستاری  
   
   
  این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر و با شماره Cia.06 برای بار اول به تاریخ 19-06-2012 در انجمن سینماسنتر منتشر شده است، لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد.  
  تحلیل و بررسی از علی