Cma.26 - پنجاه - پنجاه
  پنجاه - پنجاه 
بررسی کوتاه فیلم پنجاه پنجاه
 
   
  اطلاعات مقاله اختصاصی  
 
نویسنده مقاله: علی اصغر بیات
تاریخ ارائه در مجله: بیست و هشتم اسفند ماه یکهزار و سیصد و نود و یک
اطلاعات نشریه: مجله شماره 04 سینماسنتر
اطلاعات دریافت نسخه منتشر شده: دانلود مجلهسینماسنتر شماره 04 (ویژه نوروز 1392)
تاریخ ارائه در سایت سینماسنتر: بیست و هفتم فروردین ماه یکهزار و سیصد و نود دو
طراح بنر: فرخ فرمان
ارائه دهنده: انتشارات الکترونیکی سینماسنتر
 
     
   
     

 

  این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد.  
   
  مقاله شماره بیست و شش  
  پنجاه - پنجاه 
بررسی کوتاه فیلم پنجاه پنجاه

مقدمه: 
سرطان یکی از بدترین انواع بیماری­هاست که دارای انواع مختلف و کشنده­ای است و به دو صورت خوش­خیم و بدخیم به­وجود می­آید که در حالت دوم بسیار دردناک و کشنده و دارای درمان­های بسیار طولانی و پر هزینه­ای است. در دنیای واقعی و حتی در اطراف ما، انسان­های بسیاری را می­بینیم که با سرطان مبارزه می­کنند و خیلی از آنها در این راه موفق و خیلی هم پس از چند سال مقاومت، در این مسیر پر تنش تسلیم می­شوند. 
از این سو مبارزه انسان­ها با سرطان شرایط ساخت داستان­ها و فیلم­های بسیار تأثیرگذاری را به­وجود می­آورد که فیلم 50-50 (به معنی شانس نصف نصف) هم از این دسته فیلم­هاست. این فیلم در مورد جوانی است که مبتلا به یکی از انواع نادر سرطان به نام "شواناما نئوروفيروسکما" است که در ماهيچه کمر رشد می­کند و با نشانه­هايي از متراکم شدن رگ­هاي اعصاب و فرسايش استخوان همراه و بسیار خطرناک و کشنده است. داستان فیلم مبارزه "آدام لرنر" 27 ساله با این بیماری است. 

داستان اصلی:
فیلم 50 – 50 در مورد "آدام لرنر" 27 ساله با بازی "جوزف گوردون لویت" می­باشد که در پی کمر درد و تعریق زیاد به دکتر مراجعه می­کند و متوجه می­شود دچار یکی از انواع سرطان­های نادر به نام "شواناما نئوروفيروسکما" است و شانس او برای ادامه زندگی 50 -50 می­باشد. آدام شخصیت بسیار ساکت و خجالتی است و در رابطه خود با دوست دختر نقاشش "ریچل" که نقش او را "برایس دالاس هاوارد" بازی می­کند، بسیار دچار مشکل است. آدام حتی رانندگی هم بلد نیست و برای اینکه سر کار برود همیشه بهترین دوستش "کایل" با ماشینش او را به محل کار می­برد. آدام سیگار نمی­کشد، مشروب نمی­خورد و همیشه ورزش می­کند. در محل کار در مواجهه با رئیسش اعتماد به نفس کافی را ندارد. پدرش آلزایمر دارد و کاملا مثل یک کودک است و مادرش هم کمی بد اخلاق و سلطه گر می­باشد. 

مشکلات پس از بیماری:
کایل به صورت اتفاقی متوجه می­شود که ریچل، دوست دختر آدام، دارای یک رابطه پنهانی است و به آدام خیانت می­کند. این مسئله بسیار بر روحیه آدام تأثیرگذار است. در پی مشخص شدن خیانت ریچل به آدام، آدام دیگر حاضر به ادامه زندگی با او نیست و او را از خانه بیرون می­کند. در این روزها آدام برای طی مراحل درمان باید مدام شیمی درمانی بشود که در آنجا با دو پیرمرد آشنا می­شود که بسیار با روحیه با سرطان مبارزه می­کنند و باعث می­شوند که آدام هم حس مبارزه پیدا کند. 

جلسات مشاوره:
آدام برای ساده شدن مراحل درمانش با یک مشاور روانشناس جلساتی را می­گذارند. او در اولین جلسه مشاوره متوجه می­شود که دکتر مشاور تنها یک دختر 24 ساله به نام کاترین با بازی "آنا کندریک" است که حتی مدرک تحصیلی خودش را نگرفته و مشاوره با آدام حکم پایان نامه او را دارد. آدام در ابتدا بسیار سرد با کاترین برخورد می­کند ولی در خلال فیلم رابطه این دو به همدیگر از حالت پزشک و بیمار خارج شده و به یکدیگر خیلی نزدیک می­شوند. 

یأس و ناامیدی:
بالاخره یأس و ناامیدی به سراغ آدام می­آید، به­خصوص روزی که برای یکی از جلسات شیمی درمانی به بیمارستان می­رود و متوجه می­شود که یکی از آن دو پیرمرد به علت سرطانی که داشته است، فوت کرده است. این اتفاق روحیه آدام را به شدت ضعیف می­کند. چندی بعد دکتر به آدام خبر بسیار ناگواری را مبنی بر اینکه شیمی درمانی تأثیری بر بیماری او نداشته می­دهد و می­گوید تنها راه حل ممکن عمل جراحی است که بسیار خطرناک است. در نهایت آدام در شب قبل از عمل جراحی با کایل به پارکی که همیشه می­روند، سر می­زند و در راه برگشت آدام بالاخره پشت ماشین می­نشیند و رانندگی می­کند. او سپس با کاترین صحبت می­کند و از علاقه­ای که به او پیدا کرده حرف می­زند. صبح روز بعد، پس از چند ساعت عمل جراحی بالاخره دکتر جراح در یک عمل موفقیت آمیز آدام را از این بیماری نجات می­دهد تا زندگی جدید آدام و کاترین که حالا جزئی از زندگی یکدیگر شده­اند، آغاز گردد. 

نتیجه گیری: 
فیلم 50 -50 یک کمدی-درام بسیار زیبا می­باشد. فیلمی که با بودجه 8 میلیون دلار توانست به فروش 39 میلیون دلاری دست پیدا کند. فیلم به شدت سیاه است و کارگردان فیلم "جاناتان لوین" با زیرکی تمام نقش "کایل"، دوست آدام را در فیلم گنجانده است تا تلخی فیلم گرفته شود. کایل به شدت انسان احمق و شوخ طبعی است که طرز فکر بسیار ساده­ای دارد و همیشه دوست دارد که در حال شادی باشد. او به شدت به آدام وابسته است و مورد اعتماد آدام می­باشد. از نکات منفی فیلم بعضی لحظات فیلم است که کاملا از حالت فیلم­گونه خارج و به یک مستند شبیه می­شود. فیلم­برداری فیلم خیلی قابل قبول نیست، ولی در عوض فیلم­نامه خوب جبران همه موارد را می­کند و از همه مهمتر بازی استادانه "جوزف گوردون لویت" در نقش آدام می­باشد که بسیار خوب در نقش فرو رفته و ایفای نقش می­کند. در کل دیدن این فیلم برای دوستداران ژانر درام می­تواند خاطره انگیز و لذت بخش باشد.
 
     
  با تشکر از پرنیان عزیز "parnian"بابت ویراستاری  
   
   
  این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد.  
  نویسنده: علی اصغر بیات