ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.27- نقد و بررسی فیلم بچه های آسمان توسط راجر ایبرت

 

  Children of Heaven   بچه های آسمان  
  rxdt51ihrhmxkwrrvsjj.jpg (304×448)
Children of Heaven
 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده :امیر و محمد اسفندیاری
کارگردان : مچید مجیدی
نویسنده : مچید مجیدی
ژانر: درام 
تاریخ نمایش: 1375
فیلمبردار: پرویز ملک زاده
تدوین : حسن حسن دوست
اهنگساز: کیوان جهانشاهی

کشور سازنده: ایران
IMDB Rate :8.2 از 10
بازیگران
محمد امیر ناجی
میرفرخ هاشمیان
بهاره صدیقی
فرشته سرابندی
افتخارات و جوایز
نامزد بهترین فیلم خارجی در مراسم اسکار
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : ستاره کامل
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : هما Skyfly  

 

alt
 
«بچه هاي آسمان» را مي توان فيلمي كامل براي كودكان ناميد و البته بزرگترها نيز از آن لذت مي برند. براي ديدن اين فيلم بايد به خاطر داشت كه كودكان فيلم، كودك هستند نه طراحي هاي كميك.
فيلم ساخته ايران است. ابتدا فكر مي كنيد كه كودكان نسبت به چنين فيلمي علاقمند نخواهند بود. فيلم زيرنويس دارد، يعني كودكان بايد زيرنويس را بخوانند؟ اما زيرنويس ساده و در حدي است كه يك كودك 9 – 8 ساله بتواند به راحتي آن را بخواند و حتي براي ديگران هم بازگو كند و شايد كاملترين روش براي معرفي زيرنويس باشد. موضوع فيلم كاملاً فراگير است، كودكي نيست كه نخواهد ديدگاه وسيع تري با علاقه و ترديد داشته باشد.
اين فيلم درباره پسري است كه كفش هاي خواهرش را گم مي كند. او آنها را براي تعمير مي برد و در راه بازگشت به خانه هنگامي كه براي خريد سبزي توقف مي كند، يك زباله جمع كن نابينا به طور اتفاقي آنها را مي برد. البته پسر كه نامش علي است از اينكه موضوع را به والدين خود بگويد مي ترسد و خواهر او زهرا مي پرسد كه چگونه بدون كفش به مدرسه برود؟ بچه ها با بي قراري براي هم يادداشت مي تويسند، درست در كنار گوش والدينشان.
پاسخ ساده است: زهرا كفش هاي ورزشي علي را هر روز صبح مي پوشد و به مدرسه مي رود و سپس با عجله به خانه برمي گردد كه علي بتواند آنها را بپوشد و بعداز ظهر به مدرسه برود. اما زهرا نمي تواند هميشه خيلي سريع بدود و علي كه دانش آموز خوبي است به خاطر دير رسيدن به مدرسه به دردسر مي افتد. صحنه بسيار تأثيرگذاري است جايي كه زهرا كفش هاي گمشده خود را پاي دختر زباله جمع كن مي بيند.
من مي گويم كه اين موقعيت براي كودكان ترسناك تر و به مراتب جالب تر است تا فيلمي در باره گودزيلا و ساخته هايي از اين دست. حتي زماني كه كودك هستيد، مي دانيد كه نمي خواهيد يك مارمولك غول پيكر شما را خرد كند اما گم كردن يك شيء باارزش و يا پيش آمدن مشكل در مدرسه موضوع مهمي است.
فيلم مجيد مجيدي صحنه شگفت انگيزي دارد جايي كه علي و پدرش با دوچرخه از خيابان ها و كوچه هاي قديمي شهر مي گذرند و به خانه هاي مجلل و محل زندگي افراد ثروتمند مي رسند. پدر اميدوار است كه بتواند كار باغباني انجام دهد اما او از صحبت با ساكنين حتي در ورودي خانه ها نيز مي ترسد. پسرش به داخل مي پرد و هرس كاري، بذرپاشي و سم پاشي را پيشنهاد مي دهد. پيروزي بزرگي است.
مسابقه دوئي براي كودكان فقير برگزار مي شود. برنده، دو هفته اردوي تابستاني و جوايز ديگر خواهد داشت. علي اهميتي نمي دهد. او جايگاه سومي را مي خواهد چراكه جايزه نفر سوم يك جفت كفش ورزشي است كه او مي تواند آن را به خواهرش بدهد. حدس من اين است كه مسابقه و جايزه آن براي بسياري از كودكان هيجان انگيزتر از چيزهايي است كه در فيلم ها مي بينند.
«بچه هاي آسمان» درباره خانه اي به دور از بدبختي است. درباره برادر و خواهري كه يكديگر را به جاي جدال دوست دارند. درباره موقعيت هايي است كه هر كودكي با آن آشناست. در اين فيلم ايراني من شيريني و معصوميتي را يافتم كه لاك پشت هاي موتانت، رنجرهاي قوي و بازي هاي خشن را شرمسار مي كند. چرا به كودكانمان نمي آموزيم كه چيزها را ببينند؟
alt

 

با تشکر از سعید عزیز بابت تهیه بنر
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .