ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.68- نقد و بررسی فیلم Frankenweenie توسط راجر ایبرت

 

  Frankenweenie      
  alt



Frankenweenie
 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده : تیم برتون
کارگردان : تیم برتون
نویسنده : جان اگوست
ژانر: انیمیشن
تاریخ نمایش: 5 اکتبر 2012
فیلمبردار: پیتر سورگ
موزیک: دنی الفمن
بودجه: 39 میلیون دلار
فروش: در حال اکران
زمان فیلم: 87 دقیقه
کشور سازنده: امریکا
IMDB Rate :7.6 از 10 
بازیگران
چارلی تاهان
فرانک ولکر
وینونا ریدر
کاترین اوهارا
مارتین شورت
رابرت کاپرون
افتخارات و جوایز
-----
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 3 ستاره
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : علی Joker  

 

alt
 
در سال 1984 تیم برتون مسیر شغلی خود را با ساختن فیلمی کوتاه به نام فرانکلین ویونی شروع کرد. در حال حاضر وی با ساخت انیمیشن عروسکی و کمدی سیاه و سفیدی به نام "عروس فرانکشتاین" به سبک فرانکلین ویونی بازگشته است. وی در کارنامه کاری خود بسیاری از این دست فیلم های کلاسیک ترسناک دارد که درون مایه آن ها کشتار انسان ها به وسیله علم است.
داستان این انیمیشن، در دنیای آشنای برتون اتفاق می افتد. دنیای شخصیتی با سری بالون مانند و چشمانی همانند بشقاب کوچک و لب هایی مثل چوب شور. آن ها را فقط با شکل های عجیب شان، می توان به صورت b و w مشاهده کرد. تمام داستان در فضایی بدون رنگ اتفاق می افتد؛ علت این امر به نمایش گذاشتن دنیایی خشن و بدون هیچ صدای گوشنوازی است. برتون برای ساخت این انیمیشن از عروسک های خیمه شب بازی استفاده کرده است و متوجه شدم که از حدودا 33 کارگر انیماتور برای ساختن 5 ثانیه از این فیلم استفاده کرده که هر ثانیه در هر هفته درست شده است. جالب این است که در چنین فیلمی، از این تعداد انیماتور استفاده شده است.
داستان درباره پسر جوانی به نام ویکتور فرانکشتاین (با صدای چارلی تاهان) و سگش، اسپارکی، است که البته از یوگی، سگ فیلم "The Artist"، باهوش تر نیست. اسپارکی جزء آن دسته از سگ هاست که بسیار خون گرم بوده و علاقه زیادی به سرگرم کردن دیگران دارد. ویکتور عاشق سگش است و هنگامی که اسپارکی به وسط خیابان می رود و توسط ماشینی زیر گرفته می شود، بسیار ناراحت شده و قلبش می شکند.
ویکتور جسم بی جان سگ بیچاره اش را زیر سنگ قبری ترسناک در گورستانی وحشتناک دفن می کند. جایی که گل ها در آن جا به شکل b و w هستند، حتی اگر چنین فیلمی وجود نداشت.
معلم علوم ویکتور، آقای ریکراسکی (با صدای مارتین لاندا)، است که شبیه به مدل کشیده شده ونیسنت پرایس می باشد. روز بعد معلم علوم به دانش آموزان کار علمی نمایش دادن تحریک عصب قورباغه مرده با برق را می دهد که برق باعث منقبض شدن پاهای قورباغه می شود. این داستان باعث می شود که کالبد شکافی قورباغه مرده ام را به یاد بیاورم. وقتی که شما را وادار کنند که فهرستی از آموخته های دوران مدرسه را بنویسید نیازی به فکر کردن زیاد نیست، قورباغه مرده را فراموش نکنید! ویکتور، کودکی عاشق علم است که آزمایشگاهی زیرشیروانی خارق العاده که از خانه آن ها در حومه ی شهر بزرگتر دارد. (صدای پدر و مادر، کاترین اُهار و مارتین شورک است) قورباغه ها باعث شدند تا ویکتور به گورستان برود و اسپارکی بیچاره اش را از خاک بیرون آورد و به اتاق زیرشیروانی ببرد.
بله؛ جایی که ویکتور بعد از چند دقیقه جراحی و بخیه زدن توانست اسپارکی را با یک شوک به موقع، دوباره زنده کند.
اسپارکی طوری شده بود که گویا تازه متولد شده و شخصیت دیوانه ای همانند نسخه اصلی پیدا کرده است. او مانند تلفن همراه، نیاز به شارژ کردن دارد. دم اسپارکی با یکی از گوش های وی وقتی مشتاقانه چیزی را بخواهد به پایین می افتد ولی در مواقع دیگر آنها را بالا نگه می دارد.
ویکتور با پنهان کردن بچه سگ های تازه متولد شده از پدر و مادرشان آنها را اذیت می کرد. اگر از این مسئله که چرا بعضی از بچه سگ ها در حومه شهر سوراخ شده اند متعجب شدید، علت این امر را می توانید در پنهان کاری امثال آقا و خانم فرانکشتاین بدانید؛ به خاطر این که آن ها مجبور بودند با این فامیلی زندگی کنند و دوست نداشتند به خاطر کارهای ویکتور معروف شوند. به خصوص تا وقتی که ویکتور برای ایجاد کردن عروس فرانکشتاین از جرقه های برق استفاده می کرد. این چیزی است که اگر همسایگان شما متوجه شوند بسیار متعجب خواهند شد.
اگرچه خیلی زود تمام بچه های لوس هم کلاس ویکتور، یاد گرفتند که حیوانات مرده خود را با شوک برقی ولتاژ بالا زنده کنند؛ حتی حیواناتی مانند اسب آبی! این موضوع منجر به آن شد که در شهر نمایشی از غول هایی که در فیلم های ژاپنی دیده اید، برپا شود. این انیمیشن یکی از بهترین کارهای برتون نیست، اما به هواداران او انرژی می داد.
ممکن است این انیمیشن برای بچه های دیروز ترسناک باشد ولی برای بچه های امروز این طور نیست. بچه های امروز به دیدن این گونه انیمیشن ها عادت دارند و جادوی یک پسر و سگش بچه ها را مشتاق نگه می دارد. من فقط امیدوارم که ویکتور جوان به اسپارکی اجازه ندهد که مدت زیادی زیر نور خورشید دراز بکشد.
 
alt
 
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .