ترجمه نقدهای منتقدین جهان
Cwr.15 - نقد و بررسی فیلم Scent Of a Woman توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در جمعه, 05 آبان 1391 18:11
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 7334
|
Scent of A Woman |
|
بوی خوش یک زن |
|
|
Scent of A Woman |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده: مارتین برست
کارگردان :مارتین برست
نویسنده : جیووانی ارپینو
موزیک متن : توماس نیومن
ژانر:درام
تاریخ نمایش:23 دسامبر 1992 در آمریکا
فیلمبردار: دونالد ای تورن
فروش کلی : 63 میلیون دلار
بودجه: میلیون دلار
کشور سازنده: امریکا (هالییود)
IMDB Rate : 7.8 از 10 از بین 93081 رای . |
بازیگران |
الپاچینو (کلونل فرانک اسلد)
کریس اودانل(چارلی سیمس)
جیمز روبهورن (اقای ترسک)
|
افتخارات و جوایز |
------ |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 3.5 ستاره |
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : هما Skyfly |
|
كلنل تنها توي اتاق مينشيند، نوشيدنياش را مينوشد و به حال خود افسوس ميخورد. او مردي آب زير كاه، عصبي و طعنه زننده است. احساس ميكنيم كه هميشه تنها بوده، اما هرگز تنهاتر از اين زمان كه در دام نابينايي افتاده نبوده است. او بينائياش را از دست داده، با حماقتش، و اكنون مست ميكند و در انتظار فنا شدن است. اما اميدي نيز براي او هست چرا كه دو بعد جدا در شخصيت او وجود دارد: او رمانتيك است و حس شوخطبعي نيز دارد.
نقش كلنل را كه نام او اسليد Slade است و دوست ندارد او را «قربان» خطاب كنند،
آل پاچينو Al Pacino ايفا ميكند كه يكي از بهترين و خطرناكترين بازيهاي اوست – خطرناك به اين دليل كه در ابتدا اين شخصيت بسيار فرساينده است و به سختي ميتوانيم او را تحمل كنيم و كم كم او را درك ميكنيم كه چگونه كار ميكند و چرا آنقدر كه به نظر ميرسد نگونبخت نيست.
مطمئناً اولين روزي كه چارلي سيمس Charlie Simms نزد او ميرود غمگين و متأسف به نظر ميرسد. چارلي (كريس اودانل Chris O'Donnell) دانشجويي است كه از غرب كشور آمده و پول زيادي ندارد، از يافتن شغلي براي آخر هفته كه مواظبت از يك پيرمرد باشد نيز خوشنود است. چارلي مشكلات زيادي در دانشكده دارد. چارلي كه ميداند چه كسي جگوار تازه مدير را خراب كرده روز دوشنبه بايد تنبيه شود، او نميخواهد كه گرفتار باشد. ممكن بود براي اين موضوع او را اخراج كنند.
«بوی خوش یک زن» مارتين برست Martin Brest چارلي و كلنل را برميدارد و آنها را در تركيبي از دو سبك قابل اطمينان قرار ميدهد. فرمول برخاسته از سن در اينجا وجود دارد كه فرد مسنتر به كوچكتر آموزش ميدهد.
اين دو نوع شخصيت تركيب متناسبي در « بوی خوش یک زن » ميسازند، شايد به اين دليل كه آنچه كه چارلي در دانشگاه نياز دارد الگوي اصلي بودن است و آنچه كلنل هميشه ميدانسته اينست كه چگونه اين فرد را بسازد.
چارلي فكر ميكند كه آخر هفته در كلبه كوچك كلنل سپري خواهد شد در حالي كه او را مست ميبيند و به ناسزاهاي او گوش ميكند. كلنل نظرات ديگري هم دارد بيشتر از آنكه چارلي تصورش را هم بكند. او براي خودشان دو بليط براي نيويورك ميخرد و اعلام ميكند كه براي جشن گرفتن به شهر بزرگ ميروند. در واقع او ميخواهد به مرد جوان در مورد زنان و اينكه آنان شگفتانگيزترين مخلوقات حداوند هستند، آموزش دهد.
عقايد كلنل صحت سياسي ندارد. از سوي ديگر، او بيمار جنسيتي نيست و ديدگاه قديمي نيز نسبت به زنان ندارد. آميزهاي از حسزت و رؤيا و احترام نجيبزادهاي است كه تمام زندگياش را در خدمت ارتش گذرانده و هرگز زني را به درستي نشناخته است. موهايش چه رنگي است؟ يا چشمهايش؟ و آيا برق شوق در چشمانش ديده ميشود؟
همه اينها در وراء يك مستي جدي صورت ميگيرد كه چارلي به آن به عنوان هشدار نگاه ميكند. فيلم اين اشتباه را مرتكب نميشود كه كلنل و دانشجو را با رفاقت به هم نزديك كند. چارلي فاصله خود را حفظ ميكند. او كمي از كلنل و آنچه قرار است براي او اتفاق بيفتد ميترسد.
آنها يك ليموزين اجاره ميكنند. يك سوئيت در والدورف Waldorf ميگيرند. صحبت ميكنند. كلنل سخنراني ميكند. چارلي كه به او اعتماد ندارد، مؤدبانه پاسخ ميدهد و مراقب است. به نظر نميرسد كلنل متوجه شود.
آنها نوشيدني مينوشند. به سالن رقص هتل ميروند، جايي كه چارلي زن جوان و زيبائي (گابريل آنوار Gabrielle Anwar) را ميبيند و كلنل با زن صحبت ميكند و با او ميرقصد. او خوب ميرقصد و خوش سر و زبان هم هست.
چيزي خيلي ملموس در وجود كلنل هست. در تمام زندگياش، كه محرمانه براي چارلي آن را تعريف ميكند، رؤياي بيدار شدن در كنار يك زن خوب و زيبا را داشته است. راننده ليموزين آنها را نزد زني ميبرد. چارلي در اتومبيل منتظر ميماند. فيلم ميتوانست با همراهي كردن كلنل به داخل همه چيز را از بين ببرد اما بيرون همراه با چارلي ميماند. هنگامي كه كلنل بيرون ميآيد جمله كوتاهي ميگويد و از اين جمله ميتوانيم حدس بزنيم كه او به زن به عنوان سرزميني كشف نشده از همه خوبيها و اطمينانبخشيها نگاه ميكند، سرزميني كه هرگز در آن زندگي نكرده است.
آنها به نقطه اوج داستان ميرسند، پاچينو و اودانل در يك توازن احساسي درگير ميشوند. واقعاً صحنهاي است – نتيجه حقيقي فيلم، اگرچه داستان چارلي ميبايست پايان خود را بيابد، هنگامي كه دو مرد به دانشكده برميگردند. تا پايان « بوی خوش یک زن » به نتيجه معمول فيلم برخاسته از سن و فيلم دانشكده ميرسيم . اما به ندرت با چنين هوشمندي و مهارتي مواجه ميشويم.
با تشکر از سعید بابت گرافیک
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی