ترجمه نقدهای منتقدین جهان
Cwr.57 - نقد و بررسی فیلم Farewell, My Queen توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در یکشنبه, 07 آبان 1391 07:02
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 6336
|
Farewell, My Queen |
|
خداحافظ ملكه من |
|
|
Farewell, My Queen |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : کریستینا لارسن
کارگردان : بنولت ژاكوت
نویسنده :بنولت ژاكوت
ژانر: تاریخی ، درام
فیلمبردار:رومین ویندینگ
موزیک: برونو کولایس
بودجه: ؟؟؟ میلیون دلار
فروش: در حال اکران
زمان فیلم: 100 دقیقه
کشور سازنده: فرانسه
IMDB Rate :؟؟؟ از 10 |
بازیگران |
دیان کروگر
لیا سیدوکس
ویرجینه لدوین
ژاویر بوویس
مایکل رابین |
افتخارات و جوایز |
----- |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 3.5 ستاره |
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : هما Skyfly |
|
داستان «خداحافظ ملكه من» از ابتداي روز 14 جولاي 1789 در كاخ سلطنتي ورساي آغاز ميشود. در ميان خدمهاي كه مثل موش حركت مي كنند، زن جواني به نام سيدوني لابورد Sidonie Laborde با دست به روي جاي نيش پشه مي زند، با عجله به دستشويي و بعد به طرف محل قرار با ماري آنتوانت Marie Antoinette مي رود. او شخصي است كه براي ملكه مطالب را ميخواند، و اين موقعيت براي او برتري محدود و اجازه ورود به زندگي اشرافي را ايجاد مي كند.
در طول سه روز آينده، ما شاهد زندگي در ورساي از ديدگاه سيدوني (لئا سيدو Lea Sidoux) خواهيم بود. گزارش هايي كه به ورساي مي رسد حاكي از آن است كه باستيل مورد حمله قرار گرفته و اگرچه هرگز اين موضوع به اطلاع عموم نمي رسد، اما شايعه آن در بين خدمه پخش مي شود، بعضي شايد فقط بطور مبهم اين موضوع و آنچه شخصاً براي آنها حائز اهميت است را درك مي كنند. عمارت بزرگ و مركز قدرت سلطنت فرانسه ظرف چند روز فروپاشيده خواهد شد و ماري آنتوانت و شوهرش لوئي شانزدهم را بدون شك گردن مي زنند.
امروز صبح قابل تصور نيست. ملكه (دايان كروگر Diane Kruger) در اتاق خود خوابيده و نديمه نزديك او مادام كامپان (نوئمي لووسكي Noemie Lvovsky) از او محافظت مي كند. ظاهراً شب را با گابريل د پوليگناك (ويرجيني لدوين Virginie Ledoyen) گذرانده، گفته مي شود گابريل عاشق اوست. اكنون سيدوني جوان وارد مي شود و براي بانوي خود شروع به خواندن مطلب مي كند. به نظر مي رسد ارتباط راحتي داشته باشند اما اين موضوع براي او امتيازي محسوب نمي شود. سيدوني يك ابزار است، مثل راديو، كه با خواست ملكه روشن و خاموش مي شود. اتاق با پرده ها و آثار هنري زياد كنتراست شديدي با اتاق سيدوني با ديوارهاي سنگي ناهموار دارد. ملكه خواننده اش را بدون پرسشي مي پذيرد. پادشاه ها و ملكه ها با حق خدايي فرمانروايي مي كنند. اين آرامش و پايداري در چند روز آينده يه سرعت از هم مي پاشد و براي سيدوني آغازي ديگر است.
فيلم جذاب بنولت ژاكوت Benolt Jacquot داستاني را بازگو مي كند كه همه آن را به خوبي مي دانيم، داستان را از نقطه نظري ديده كه شايد ما توجه نكرده ايم. فيلم براساس رماني با همين نام نوشته شانتال توماس Chantal Thomas كه محدود به دانسته ها و درك سيدوني مي باشد، ساخته شده است. همه اتفاقات وحشتناك در فاصله، با زمزمه و وحشتناك تر از آن چيزي كه او براي اولين بار ياد گرفته است، رخ مي دهد. خدمتكاران در قصري مثل ورساي كاملاً نسبت به سلطنت متعهد هستند و اگرچه دسترسي به
اخبار بيرون ندارند اما نسيت به كوچكترين تغيير رفتار اربابانشان حساس هستند. شايعات در راهروهاي مخفي قصر مي پيچد و شب هنگامي كه چند شمع سايه هاي زيادي را نشان مي دهند، بدتر است.
ژاكوت، در واقع بسياري از صحنه ها را در ورساي فيلمبرداري كرده است. مي توان بوي بدن، تعفن موش هاي مرده، بخار بدبو، عطرهايي كه براي پنهان كردن بكار مي روند را تصور كرد. به محض اينكه نظم شديد اداره قصر شروع به از هم پاشي مي كند، خدمه بر روي بدبختي خود متمركز مي شود. ياد «سقوط» افتادم، فيلمي درباره روزهاي آخر در سنگر هيتلر در برلين. ديوارها قلمرو فرمانروايي هيتلر كه زماني مقتدر بوده و آنهايي كه مي دانستند نابود مي شوند، بود.
«خداحافظ ملكه من» سيدوني را در چنين موقعيتي قرار مي دهد. به عنوان زني كه در سال 1789 مي تواند بخواند و بنويسد، مي بايست خيلي باهوش و بلندپرواز باشد. او از كتابها و مطالبي كه براي ملكه مي خواند چيزهاي زيادي ياد گرفته است. اين موضوع ارتباط زيادي با سرنوشت او در اين فيلم دارد. نمي خوانم بگويم «خداحافظ ملكه من» پايان غافلگيركننده اي دارد اما حتماً جاي تعجب زياد و نوعي آراستگي شعرگونه دارد.
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی