Limon Tour
World Guide
DriveZona
Tranzito
چهارشنبه, 14 آذر 1403
ثبت نام
صفحه اصلی  >  سینمای جهان  >  تحلیـــل فیلـــم سینمای جهان  >  Cwa.11- تحليل و بررسي فيلـــــــم با چشمان كاملا بسته (Eyes Wide Shut)

تحلیل و بررسی سینمای جهان

Cwa.11- تحليل و بررسي فيلـــــــم با چشمان كاملا بسته (Eyes Wide Shut)

 

  نام فيلم : چشمان باز و بسته  
   
  اطلاعات فیلم  
  كارگردان : استنلي كوبريك
تهيه كننده : استنلي كوبريك
نويسنده داستان اصلي : آرتور اشنيتزلر
نويسندگان فيلم نامه : استنلي كوبريك، فردريك رافائل
موزيك متن : يوسلين پوك
فيلم بردار : لاري اسميت
تدوين : نايجل گالت
كارگردان هنري : جان فينر، كوين فيپس
 
  بازیگران  
  تام كروز : دكتر ويليام بيل هارفورد
نيكول كيدمن : آليس هارفورد
مديسون ايگينتون : هلنا هارفورد
سيدني پولاك : ويكتور زايگلر
جكي ساويريس : رز
جولين داويس : آماندا كوران "مندي"
ليلي سوبيسكي : دختر ميليچ
تاد فيلد : نيك نايتينگل
 
  اطلاعات دیگر  
 
ژانـــر : درام، راز آلود
تاريخ نمايش : 10 سپتامبر 1999
درجه نمایش: NC-17

زمان فيلم : 159 دقيقه

شرکت تولید کننده: برادران وارنر
محصول ایالات متحده
بودجه ساخت: 65 میلیون دلار
فروش کل: 160 میلیون دلار
امتياز در imdb : 7.2 از 93337 راي
 
  افتخارات و جوایز  
  برنده جایزه سندیکای سینماگران فرانسه سال 2000
برنده جایزه باستون بیانکو از فستیوال ونیز 2000
 
  تحليل و بررسي از شاهين (رحیم حنیفه پور)  

 

  این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد.  
   
  تحلیل فیلم پیانیست  
 
تحليل فيلم با چشمانی کاملاً بسته
 

سکانس اول فیلم- خانه- معرفی شخصیتهای اصلی فیلم
نمای اول- یک زن زیبا (نیکول کیدمن) در حال تعویض لباس (در این صحنه برهنگی کامل این زن به وضوح نمایش داده می شود) در خانه ای مجلل، نور پردازی صحنه و پرده های خانه که به رنگ نارنجی هستند در نظر مخاطب صحنه ای اروتیسم را القاء می کند. این نما با عنوان فیلم پیوند می شود "با چشمانی کاملاً بسته". عبور و مرور ماشینها در شهر و فضای تیره شهر در شب و یک مرد (تام کروز) که از پنجره خانه اش نظاره گر خیابانهاست. فضای داخل خانه فضایی پرعشق و محبت است. گفتگوی مرد با همسرش این را تایید می کند وقتی با لحنی عاشقانه سوالی از او می پرسد. از مکالمه بعدی این زوج متوجه می شویم عازم میهمانی هستند. زن از مرد در مورد لباسش سوالی می پرسد و مرد بدون نگاه پاسخ می دهد "قشنگه" ولی زن ناراحت می شود زیرا مرد بی توجه به او جواب داده است. در همین ابتدای فیلم برهنگی به وفور نمایش داده می شود و کارگردان برای به تصویر کشیدن تمام جزئیات حتی از به تصویر کشیدن خصوصی ترین مکانهای این دو زوج نیز ترسی ندارد. زن و شوهری زیبا با زندگی اشرافی و کودکی که به پرستارش می سپارند و به میهمانی می روند، همه نشان از خوشبختی در این خانواده را به ما میدهد.

سکانس دوم- میهمانی مجلل
ورود زن و شوهر جوان به میهمانی و عبور از سالن های بزرگ (باز هم نورپردازی و رنگ آمیزی صحنه فضایی اروتیسم را به ببینده القا می کند). خوش آمدگویی آقای زایگلر و همسرش (میزبانان مجلس) به زن و شوهر جوان و گفتگوی مابین آنها ما را با شغل میهمان آشنا می سازد. مرد یک پزشک است. صحنه بعدی رقص این دو زوج و سایر زوجها در سرسرای بزرگ تالار، میهمانی مجللی را به تصویر می کشد و زن از همسرش سوال می کند "تو کسی رو اینجا می شناسی؟"دکتر: " نه ، حتی یک روح" (این جواب مرد، زمینه ساز شک و تردیدهایی برای زن در آینده خواهد شد). مرد دوست دوران دانشگاه خود را در پشت پیانوی نوازندگان می بیند و با پایان یافتن موزیک برای احوالپرسی نزد او میرود و همسرش نیز از وی جدا می شود.

شیطان در کمین است
زن تنها، بی محابا مشروب میخورد. مرد به دیدار همکلاسیش نیک می رود. از حرفهای دوستش پی میبریم نام دکتر، بیل هارفورد می باشد. از طرفی دیگر، زن که از فرط نوشیدن مست شده است در گوشه ای تنها ایستاده و به مردم خیره شده است، گویی منتظر اتفاق تازه ای است. احساسات درون این زن که تابحال نهفته بود، با نوشیدن برانگیخته شده است. مردی مسن توجهش به او جلب می شود. او خود را یک مجارستانی معرفی می کند و زن خود را آلیس هارفورد معرفی می کند. مرد شروع به چاپلوسی می نماید و از کتاب شعر عاشقانه برای او میگوید و با زیرکی، نظر زن را به خود جلب می نماید و از او درخواست رقص می کند. در حین رقصیدن از زن سوالاتی می پرسد تا از نقطه ضعف وی وارد شده و او را به سمت خود بکشاند، با پیشنهاد دادن شغلی در موزه توسط دوستانش و... در سوی دیگر مجلس، مرد غافل از اینکه همسرش در حال اغفال شدن است گرم صحبت با دو دختر مدل است که توجه دکتر را به خود جلب کرده اند. زن، شوهر خود را می بیند و مرد بیگانه که متوجه این مسئله شده از این فرصت نهایت استفاده را میبرد و تیرش را به هدف میزند و می گوید" حیف زنی به زیبایی شما نیست که میتونه هر مردی رو در این اتاق داشته باشه و با ازدواج سرنوشت خودش رو خراب میکنه"
از سویی دیگر دو دختر مدل، عکس همین قضیه را برای دکتر به وجود آورده اند و به او آشنایی می دهند و برای او لوندی می کنند تا او را به سمت خودشان جلب کنند. در این صحنه ها کشمکش بر سر خیانت کردن و با دیگری بودن در درون زوج خوشبخت به یک اندازه وجود دارد و هر دو در حال مبارزه با آن هستند.گفتگو ها ادامه دارد و به جاهای باریکی کشیده شده است. مرد در جواب سوال مرد مجاری که از انگیزه ازدواج می پرسد با زیرکی جواب می دهد "فقط زنها بخاطر از دست دادن باکره گی و بودن با مردان دیگر ازدواج می کنند" احساس خوشایندی به زن دست می دهد. از طرفی دیگر دو دختر مدل، دکتر را در برگرفته و به مکانی خلوت می برند. در این نما گفتگویی که بین آنها رد وبدل می شود اهمیت ویژه ای دارد.

دکتر: " الان دقیقاً کجا داریم میریم؟"
" جایی که رنگین کمون تموم میشه" 
"کجا رنگین کمون تموم میشه؟"
"بستگی داره کجا باشه ؟" 
"خب بیا بریم تا بفهمیم"

دکتر کم کم درحال تسلیم شدن به دو دختر است. در همین لحظه خدمه ای به داد دکتر می رسد و به دکتر خبر می دهد که آقای زایگلر با او کاری فوری دارد. دکتر بی درنگ نزد او می رود و زنی را می بیند که از فرط استعمال مواد مخدر در حالی که کاملا برهنه می باشد بیهوش بر روی مبل افتاده است. دکتر کمک می کند زن به هوش بیاید و به نوعی جان او را نجات میدهد. در این صحنه داخل اتاقی که این اتفاق حادث شده است تابلویی بزرگ دقیقاً شبیه به همین زنی که روی مبل بیهوش شده وجود دارد. فضای اتاق بعد از نجات زن روشنتر می شود و رنگ آمیزی این صحنه به آبی یخی تغییر می کند (فضای شک و تردید). در طبقه پایین مرد مجار به هدفش نزدیکتر شده و آلیس کم کم دارد تسلیم او می شود. مرد مجار همچون کودکی او را گول می زند و به او پیشنهاد می کند برای دیدن کلکسیون مجسمه های عهد رنسانس به طبقه بالا بروند (که مطمئناً نوعی خلوتگاه می باشد) ولی در نهایت، زن از این آزمایش سربلند بیرون می آید و به خود می آید و با جمله من ازدواج کردم مرد مجاری را ناکام می گذارد و از او جدا می شود.
در سکانس بعدی زن و شوهر را پس از تمام میهمانی در اتاق خواب منزلشان می بینیم. آلیس در حالی که برهنه است خود را در آینه نگاه میکند. او مست زیبایی خود است و دکتر هاتفورد برای هم آغوشی با او به سمتش میاید. وقتی در این صحنه دکتر آلیس را در آغوش می گیرد آلیس چشمش به آینه می افتد در حالیکه که چهره دکتر مشخص نیست آلیس به فکر فرو میرود و در خود لذتی وصف ناپدیر را حس میکند دوربین روی چشمهای آلیس زوم می کند (میل به همبستر شدن با دیگری در چشمان او موج میزند). زني سركش و عاصي با نيازهاي پنهان و سركوب شده كه زني آرام و راضي مي نمايد.

برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنیدنام:  ewslogo1.pngمشاهده: 308حجم:  36.2 کیلو بایت

روزهای خوش زندگی
دکتر در محل کارش مشغول به کار است و آلیس مشغول خانه داری است. همه منتظر فرارسیدن کریسمس هستند. همه چیز در زندگی آنها رنگ وبوی خوشی دارد. فضا هم فضای عشق است و کوبریک با نورپردازی صحنه با رنگ نارنجی این فضا را به بیننده نشان می دهد. حتی تابلوهای روی دیوار خانه با نگاره های طبیعت سرسبز، رنگ خوش زندگی را در این خانه یاد آوری می کند. روزی دیگر به پایان می رسد، مرد خسته ازکار مشغول تماشای فوتبال است و به زن کم توجهی می کند. زن کمی خسته بنطر می آید و افسرده است، او به ماریجوانا روی می آورد تا شاید دقایقی پریشانی هایش را فراموش کند. دکتر هم او را در این راه همراهی می کند و وقتی هر دو سرمست می شوند حرفهایی را به زبان می آورند که مدتها در ته دلشان خاک میخورده است. عقده هایی که سر باز می کنند و زندگی را ویران می کنند. 

فاصله بین خوشبختی تا ویرانی خانواده یک تار مو بیشتر نیست. 
در انتهاي شب در خانه، بحثي در مورد روابط جنسي زن و مرد و حسادت بين آنها در مي‌گيرد. آلیس از دکتر درباره آن دو دختر سوال می کند. ترکیب رنگهای این صحنه در اتاق خواب به دو رنگ قرمز و آبی تغییر کرده است از فضای عشق و اروتیسم به فضای شک و تردید نزدیک می شویم. آلیس به شوهرش شک کرده که در مهمانی با آن دو دختر مراوداتی داشته است. دکتر منکر می شود ولی آلیس متقاعد نمی شود و حتی نسبت به محل کار دکتر که با زنهای بسیاری سروکار دارد نیز مشکوک است. دکتر برای اصلاح دروغ خود به دروغ دیگری متوسل می شود (یکی از گناهانی که کانون گرم خانواده را سست می کند). حالا نوبت دکتر است که مقابله به مثل کند و از همسرش در مورد مردی سوال می کند که با او در حال رقص بوده است. آلیس با صداقت جواب می دهد که آن مرد قصدش ### با او بوده است. جواب دکتر همسرش را برای ادامه این بحث جسورتر می کند. دکتر میگوید "خب قابل درکه چون تو زن خیلی خوشگلی هستی" آلیس از جواب دکتر شوکه می شود که چطور عصبانی نشده است؟ آلیس با همین منطق به دکتر می گوید: "پس چون مردها اینطور هستند نتیجه می گیریم تو هم از آن دو دختر همین خواسته را داشته ای؟"

دکتر عشق به آلیس را دلیل خیانت نکردنش به او می داند ولی آلیس عصبی تر می شود و دلیل قانع کننده تری از او می طلبد. دکتر میگوید وقتی پیش بیمارم هستم فقط به مداوا فکر می کنم نه چیز دیگری ولی آلیس نمی پذیرد چون شک و تردید او را فر گرفته و رهایی ندارد از طرفی خود نیز چون حسی مشابهی داشته نمیتواند بپذیرد دکتر به زنها به دیده جنسیت نگاه نکند. آلیس سوالش اینست" چرا مردها حق دارند با دیگران باشند ولی در مورد زنها اینطور نیست؟ دکتر به او اطمینان می دهد که او مثل سایر مردها نیست. آلیس از دکتر سوال می کند که چرا هیچ وقت بخاطر او تعصبی نبوده است و دکتر می گوید بخاطر اینکه به او اطمینان کامل داشته است. آلیس نمیتواند خنده اش را کنترل کند و این دکتر را به شک می اندازد. آیا در مورد زنش تابحال اشتباه میکرده و در خواب بوده است؟ آیا آلیس با کسی مخفیانه رابطه داشته است؟ خاطره ای که آلیس برای او تعریف می کند شک او را چندین برابر می کند. آلیس در تابستان گذشته در یک رستوران، یک افسر نیروی دریایی را دیده است که حاضر بوده همه زندگیش را بدهد تا یک شب را با او صبح کند. حالا شک و تردید مثل خوره روح دکتر را می خورد. حس انتقام در دکتر لحظه ای او را رها نمی کند. از این به بعد شاهد کشمکش های درونی این مرد خواهیم بود. (چهره تام کروز در این صحنه به رنگ آبی یخی نزدیک می گردد که نشانه شک و تردید درونی اوست که قوت می گیرد). صدای زنگ تلفن دکتر را به خود می آورد. یکی از دوستان و بیماران دکتر فوت کرده است. این زنگها و هشدارها در سرنوشت دکتر در شبهای بعد نقشی اساسی دارند.

شک و تردید بلای خانمان سوز
دکتر جهت عیادت متوفی از خانه خارج می شود ولی در بین راه سوءظن او نسبت به خیانت زنش او را لحظه ای آرام نمی گذارد و مدام صحنه خیانت آلیس با افسر نیروی دریایی در نظرش پدیدار می شود.

آزمایش اول
ورود دکتر به منزل متوفی با نورپردازی و رنگ آمیزی نارنجی و آبی یخی ادامه دارد. (رنگ آبی که نشان شک دکتر به آلیس است ولی رنگ نارنجی در صحنه ای غم انگیز برای چیست؟) لحظاتی بعد متوجه می شویم که دختر متوفی عاشق دکتر است این را از ذوق زدگی دختر به محض ورود دکتر میتوان به راحتی فهمید. دختر که ماریون نام دارد در گفتگو با دکتر میخواهد به هرطریقی او را به سمت خود جلب کند و وقتی نتیجه ای نمی گیرد از کوره در میرود و به التماس می افتد و با گفتن پیاپی جمله دوستت دارم و بوسیدن دکتر را به طرف خود فرا میخواند. دکتر او را نصیحت می کند ولی ماریون دست بردار نیست. در همین اثنا کارل نامزد ماریون وارد می شود و دکتر از یک مهلکه دیگر که ممکن بود او را به خیانت وادار کند رهایی می یابد. (هنرکوبریک در به کار بردن رنگ نارنجی قبل از ورود تام کروز به خانه متوفی بیننده را شوکه می کند که چگونه قبل از ورود به این صحنه به مخاطب پیام می دهد، صحنه ای اروتیسم در حال وقوع است). 
دکتر هاتفورد پس از خروج از منزل متوفی به قدم زدن در خیابان ها می پردازد. شب سردی است و باران کف خیابان ها را خیس کرده ولی سرمای درون دکتر بیش از سرمای بیرون مشهود است. فکر خیانت همسرش بار دیگر به سراغش می آید. در خیابان تنها چیزی که نظر دکتر را جلب می کند ### و خیانت است. دکتر هر لحظه عصبی تر می شود و برخورد با اوباش خیابانی او را بیش از بیش آزرده می کند. روح این مرد در حال فروپاشی است و هر لحظه شکننده تر می شود.

آزمایش دوم
چند لحظه بعد یک زن بدکاره ولی زیبا سر راه دکتر قرار می گیرد گویی سرنوشت برای دکتر دامی جدید نهاده است تا اینبار دکتر را اینگونه آزمایش کند. اصرار زن و زیبایی او دکتر را وادار می کند همراه او به منزل زن بروند. فضای داخل خانه فضایی اروتیسم است. دکتر در حالیکه همسرش در خانه مشغول تماشای فیلم است سر قیمت با زن بدکاره به توافق میرسد. دکتر در حال تسلیم کردن خود به زن بدکاره می باشد ولی ناگهان زنگ تلفن همسرش بار دیگر به یاری او می آید و او را به خود میاورد. (در زندگی مثل این زنگهای تلفن و هشدارها، تلنگرها و نشانه هایی به هنگام لغزشها به ما داده می شود که اگر به آن توجه کنیم ما نیز سربلند می شویم).

آزمایش سوم 
هرچه زمان میگذرد و انسان از امتحانات الهی سربلند بیرون می آید آزمایشهای سخت تری در سر راه ما قرار می گیرد. دکتر در خیابان قدم زنان ادامه میدهد و ناگهان چشمش به یک بار می افتد که دوستش نیک در آن پیانو مینوازد. ورود دکتر و ملاقات با نیک گفتگوهایی را در پی دارد که مقدمه ساز اتفاقات بعدی و مهم فیلم است. نیک از محلی سخن می گوید که چشم بسته در آنجا پیانو میزند و ساعت2 شب مراسمی در یک خانه مجلل که هر دفعه تغییر مکان میابد برقرار است. تلفنی مشکوک به وی می شود و برای وارد شدن به مجلس یک رمز عبور به او می دهند. "فیدلیو" که نام اپرایی از بتهوون است. دکتر کنجکاو می شود که به این مراسم برود، بخصوص که نیک به او گفته است در مجلس آخر چشم بندش محکم نبوده و زنهای زیادی را آنجا دیده که به عمرش ندیده است و نیک به او خاطر نشان می سازد که بایستی با لباس رسمی و ماسک وارد این مراسم شود. 

برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنیدنام:  ewslogo1.pngمشاهده: 308حجم:  36.2 کیلو بایت

جامعه کثیف و آلوده
دکتر برای تهیه لباس به مغازه ای می رود که تعطیل است. در بدو ورود تابلوی سردر مغازه ما را بهت زده می کند. رنگین کمان نام مغازه ای است که دکتر برای خرید به آنجا رفته است. (گفتگوی دکتر با دو دختر مدل در میهمانی اول فیلم و اشاره به سوال رنگین کمان به اینجا پیوند می گردد. تاکید دوباره کارگردان به این عنوان نشان از لایه های نهفته در دل مضمون فیلم دارد.رنگين كمان در دل پرتوي است كه در ظاهر به آن شباهتي ندارد).
در این بین که دکتر و صاحب مغازه مشغول انتخاب لباس مناسب هستند متوجه می شویم دختر صاحب مغازه با دو مرد مخفیانه در گوشه ای از مغازه به کارهای ناشایست مشغول هستند. از حرکات دختر و داد و بیدادهای تصنعی صاحب مغازه متوجه می شویم پدر دختر فقط شو اجرا می کند و در ظاهر دو مرد را زندانی می کند تا به پلیس تحویل دهد. دکتر پس از اجاره لباس مخصوص، مستاصل از جامعه کثیفی که در آن زندگی می کند به سمت خانه موردنظر می رود. هنوز صحنه های خیانت همسرش به او در مقابل دیدگانش رژه می روند و هرلحظه او را بیشتر به سمت برهم زدن کانون خانواده ترغیب می کند. شیطان در این لحظات پرکار شده و به موفقیت نزدیک شده است.

فرقه صهیون (فرقه اي با عقايدي خاص که ### را راهي براي رهايي تن و رسيدن به حال معنوي مي داند (اين همان فرقه اي است که در کتاب و فيلم کد داوينچي مي خوانيم و می بینیم)

دکترهارفورد با یک تاکسی خود را به منزل مذکور می رساند. خانه ای مجلل در خارج شهر که به مانند قصری است و از ظاهر خانه مشخص است که مربوط به یکی از سران بلند پایه کشوری است و میهمانان نیز مسلماً از به ظاهر اشراف هستند. پس از گفتن رمز عبور دکتر به داخل خانه راهنمایی می شود. دوربین نمای این خانه مجلل را از دور نشان میدهد. فضای بیرون کاملاً آبی یخی است ولی چراغهای داخل خانه نشان از فضای شدیداً اروتیسم داخل خانه میدهد. با ورود به داخل خانه، مناظر بدیعی را شاهد هستیم. گروهی با لباسهای متحدالشکل و ماسک بر صورت گرداگرد شخصی که در مرکز دایره تشکیل شده است مشغول برگزاری نوعی مراسم خاص هستند. مردی که در مرکز دایره قرار دارد ظاهراً نقش رهبر گروه را برعهده دارد. رنگ لباس او متمایز از دیگران است و مراسم را وی انجام میدهد. گروهی نیز فقط تماشاگر هستند که دکتر هارفورد نیز یکی از آنهاست که متعجب نظاره گر مراسم است (فضای اروتیسم در مجلس غالب است ولی تفاوتش تیرگی مشهود در این فضاست که عشق را از شهوت متمایز می سازد و مرگ را به فضا نزدیکتر می کند). ناگهان همه کسانی که دایره وار ایستاده اند لباس های خود را کامل از تن بیرون می آورند البته بجز ماسک صورتشان. در اینجا ما متوجه میشویم تمامی حاضرین در این جمع زن هستند. زنان به همان شکل دایره وار به همجنس بازی میپردازند. (مي دانيد که اين مجالس ارتباط تنگاتنگي با فراماسونری دارد).
دو نفر از اشخاصی که در طبقه بالا تماشاگر هستند بطور مشکوکی به هارفورد خیره می شوند گویی به او شک کرده اند، یک مرد و یک زن. مردی که در وسط جمع ایستاده با چوبدستش یک به یک به زنان داخل دایره فرمان می دهد به سمت مردان تماشاچی رفته و با انتخاب به دلخواه خود یکی را اختیار کنند. یکی از زنان دکتر هاتفورد را انتخاب می کند و هنگام بوسیدن او گویی وی را می شناسد. زن به او تذکر میدهد که از آنجا خارج شود و او را از خطری که در کمینش است آگاه میکند. در همین حین شخصی دیگر دختر را با خود میبرد. دکتر به تذکر دختر گوش نداده و به گشت و گذار داخل قصر مشغول می شود. زنان و مردانی که بی پروا مشغول اعمال جنسی هستند و شرمی از حضور دیگران ندارند. دکتر جامعه کثیفی را می بیند که فقط در آن هوس حیوانی موج می زند.

دکتر بی شک به خانه ای شیطانی قدم گذاشته است. زنی که دکتر را از خطر مطلع کرده بود دوباره به او تذکر می دهد ولی دکتر از او میخواهد خودش را معرفی کند و میخواهد بداند چرا به او کمک می کند. ولی با ورود نگهبانی که رمز عبور دوم را از او میخواهد زن به سرعت دور می شود. دکتر هارفورد لو رفته و باید طبق قوانین این انجمن مجازات شود ولی مجازات چیست؟ از فضای محکمه ای که تشکیل شده است فقط بوی مرگ به مشام می رسد. دکتر با فداکاری زن مجهول الهویه، از مهلکه می گریزد ولی خود و خانواده اش به مرگ تهدید می شوند. دوربین روی زن برهنه زوم می کند و یکی از حاضرین که ماسکش به شکل سرکلاغ است وارد صحنه می شود و او را برای مجازات با خود می برد. (این صحنه خود به اندازه یک ترم مباحث نشانه شناسی مطلب دارد. اینکه چرا ماسک به شکل منقار کلاغ است؟، اینکه چرا دوربین زوم می کند؟، اینکه چرا مرد نقاب دار بعد از زوم دوربین وارد کادر می شود؟، اینکه کلاغ اصلا نماد چه چیز و چه احساسی است؟، اینکه چرا زوم؟ چرا کات نه؟، همگی باعث اعتبار و قوام یک پلان است. پلانی به ارزش یک فیلم).

برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنیدنام:  ewslogo1.pngمشاهده: 308حجم:  36.2 کیلو بایت

از رویا تا واقعیت
دکتر به خانه برمیگردد با یک دنیا غم و اندوه، و لباسهایش را درون کمدی مخفی می کند. اتاق خواب نیز به رنگ آبی یخی کاملاً تغییر رنگ داده است. از عشق خبری نیست و هنوز شک و تردید جریان دارد. دکتر برای توجیه دیرکردنش دروغی دیگر به همسرش می گوید و البته بخاطر حفظ خانواده از آنچه دیده یک کلمه هم نمی تواند بازگو کند. آلیس در حالی که مضطرب است و اشک می ریزد، خوابی را که دیده برای همسرش نقل می کند. آلیس خواب دیده است در شهری متروک او و همسرش بدون هیچ لباسی سرگردان هستند و سپس مرد برای پیدا کردن لباس از او جدا می شود و او به محض جدا شدن از شوهرش احساس راحتی می کند. سپس برهنه جلوی آفتاب دراز می کشد و همان افسر نیروی دریایی را می بیند و با او همخوابه می شود، سپس با مرد دیگری اینکار را می کند و با مردان بیشتری و اشخاص بسیاری هم آنها را تماشا می کنند. آلیس می گوید: "من تورو نمی دیدم ولی مطمئن بودم تو داری منو می بینی و فکر کردم اینکارو می کنیم که بخندیم و در همین موقع ها بود که تو منو بیدار کردی" خواب بسیار عجیبی است آیا آلیس واقعاً همه اینها را در خواب دیده است؟

فساد در تمامی سطوح جامعه
صبح فرا می رسد و دکتر به مغازه لباس فروشی مراجعه می کند ولی مغازه بسته است. به کافه جنب مغازه می رود و پس از سفارش قهوه با جلب کردن اعتماد گارسون آدرس دوستش نیک را از او می گیرد. به هتل محل اقامت نیک می رود. پذیرش هتل به او می گوید نیک به همراه دو مرد قوی هیکل به طرزی مشکوک ساعت 5 صبح تسویه حساب کرده و رفته است ولی روی صورت او جای کبودی دیده است. دکتر به مغازه کرایه لباس می رود و متوجه می شود ماسک در بین لباسها نیست. در همان زمان از اتاق بغلی که با نورپردازی نارنجی شدیداً به قرمز متمایل شده است دختر مغازه دار درحالی که پوشش مناسبی ندارد وارد می شود ولی پدرش اصلا تعجب نمی کند و از او می خواهد به دکتر سلام بدهد و لحظه ای بعد تعجب دکتر دو چندان می شود چون دو مرد را می بیند که از همان اتاق خارج می شوند و با صمیمیت بدرقه می شوند. تعجب دکتر بدین خاطر است که شب گذشته صاحب مغازه با عصبانیت می خواست دو مرد را تحویل پلیس بدهد. مغازه دار می گوید ما قرار جدیدی با آنها گذاشتیم و سپس می گوید : اگر شما هم هر چیزی خواستید و دخترش را بغل می کند (به نشانه اینکه حتی دخترم را) نیازی به لباس رسمی نیست. دکتر به فکر فرو می رود( پس مغازه دار هم از آن مراسم باخبر است). 

شیطان دست بردار نیست
دکتر در مطبش همچنان صحنه های خیانت همسرش در برابر چشمانش ظاهر می شود. بار دیگر به خانه مجللی که شب گذشته مراسم در آن برقرار بود می رود ولی خدمه آنجا نامه ای برایش می آورند که در متن آن به دکتر تذکر داده شده به مسائلی که به او مربوط نیست دخالت نکند وگرنه جان خود و خانواده اش به خطر می افتد. دکتر بار دیگر با عشق به نزد همسر و فرزندش بازمیگردد ولی باز هم شک (این شیطان درون) به سراغش می آید و او را به یاد خواب آلیس می اندازد. کشمکش درون دکتر همچنان ادامه دارد. دکتر باز هم وسوسه شده است خیانت را با خیانت تلافی کند.

پاداش عمل 
دکتر با ماریون تماس می گیرد ولی کارل نامزد او جواب می دهد. سپس دکتر نزد زن بدکاره می رود ولی هم اتاقی زن به او خبرمیدهد جواب آزمایش ایدز او مثبت بوده است پس دکتر شانس آورده که با او همبستر نشده است. گویی خداوند به دکتر کمک کرده مرتکب خطا نشود و اینک وی متوجه می شود اگر مرتکب گناه میشد چه عواقبی در انتظار او بود. شب شده و دکتر در حالیکه به وقایع حادث شده در طی دو شب گذشته فکر می کند قدم زنان در خیابان پیش می رود و متوجه میشود شخصی در تعقیبش می باشد. (آیا این شک و تردید است که همه جا به دنبال دکتر است و در نظر ما بدین شکل تجسم یافته یا شخصی از طرف برگزارکنندگان مراسم است؟). با خروج مرد از صحنه دوباره رنگ غالب فضا نارنجی می شود یعنی شک و تردید برطرف شده است؟ 

به دنبال حقیقت
دکتر هارفورد در روزنامه میخواند زنی که در ابتدای فیلم مداوایش کرده بود براثر زیاده روی در مصرف مواد مخدر در هتلی فوت کرده است. به هتل و سپس به پزشک قانونی مراجعه می کند و پی می برد وی همان زنی است که در مراسم ناجی او شده بود و به قتل رسیده است. دکتر منزجر از جامعه کثیف نزد دوستش زایگلر می رود که تلفنی از او درخواست ملاقات کرده است. زایگلر به وی می گوید از کلیه وقایع دیشب مطلع است و خودش نیز در آنجا بوده است. از حرفهای زایگلر دکتر متوجه می شود نیک را به سیاتل فرستاده اند نزد زن و فرزندش ولی خودش هم خوب میداند که دروغی بیش نیست و او را نیز کشته اند. زایگلر به دکتر میگوید: "تصورت از آدمهایی که تو مهمونی بودند چیه؟ فکر می کنی اونا کیا بودن؟ اگر اسمهاشون رو بهت بگم شبها خوابت نمیبره" دکتر همچنین از صحبت های وی متوجه می شود اصلا رمز عبور دومی در کار نبوده و همه مدعوین مجلس با لیموزین وارد خانه میشوند و همچنین قبض لباس اجاری او را نیز پیدا کرده بودند. زایگلر میگوید: "همه اینها بخاطر این بود که تورو مثل سگ بترسونن تا از اتفاقات اونجا به کسی حرفی نزنی" و سپس میگوید:"فکر کن همه اینها فیلم بوده و مسخره بازی و یک نوع جازدن بوده" این مرد میخواهد به اصطلاح دکتر را فریب دهد و به او بگوید همه چیز اتفاقی بوده و کسی را نکشته اند و به نوعی دیگر دوستانه او را تهدید می کند : "زندگی جریان داره مگر اینکه خودت نخواهی".

برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنیدنام:  ewslogo1.pngمشاهده: 308حجم:  36.2 کیلو بایت

حقیقت باطل کننده تردیدها
دکتر به منزل خود بازمیگردد. در رختخواب خود ماسکی را که گم شده بود در بالای سر همسر خود میابد. آلیس ماسک را پیدا کرده است. فضا دوباره کاملاً به فضای شک و تردید بازمیگردد. دکتر بخاطر مخفی کاری و حس گناه به گریه می افتد و با اشک تمامی حقایق را برای همسرش بازگو می کند.

سکانس نهایی(شروعی دوباره با سال نو)
صبح آلیس از همسرش دعوت می کند برای خرید کریسمس فرزندشان راهی فروشگاه شوند. فضای عاشقانه به خانواده برگشته است. این را از رنگ آمیزی صحنه نیز می توان فهمید. کریسمس نماد شروعی دوباره در سالی نو می باشد.
دکتر: "فکر می کنی حالا باید چیکار کنیم؟" آلیس: "باید سپاسگزار باشیم که از افسانه هامون نجات پیدا کردیم، حالا چه واقعی بودن یا فقط یه خواب بودن..."دکتر: "تو مطمئنی؟" آلیس: "مطمئنم... فقط آنقدر که از واقعیت یک شب مطمئن بودم که تو تمام زندگیم تنها موندم که حتی میتونه همش حقیقت باشه"دکتر: "و هیچ خوابی دیگه آخر خط نیست فقط یه خوابه" آلیس: "مهم اینه که الان چشمهای ما باز شده و امیدوارم که مدت زیادی طول بکشه، برای همیشه" دکتر: "همیشه؟" آلیس: "همیشه و من عاشقتم و یه چیز مهمی هست که باید زودتر انجامش بدیم" دکتر: "چه کاری ؟" آلیس: س ....
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
درباره فیلم
فيلم پس از مرگ کوبريک در سال 1999 اکران عمومي شد. قبل از نمايش عمومي در آمريکا به دليل صحنه‌هاي عريان در فيلم با سانسور مواجه شد. کوبریک این فیلم را بهترین فیلم عمرش می دانست. اين فيلم بر اساس رمان داستان رويا، اثر آرتور شنيتزلر که از دوستان فروید بود ساخته شد. بودجه فيلم 65 ميليون دلار بود. ساخت فیلم 3 سال طول کشید (کوبریک در یک پلان بیشتر از هفتاد بار به تام کروز کات داده است). 
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
نتیجه گیری نهایی

درابتداي فيلم "با چشمان کاملا بسته" ما با دو چيز روبرو مي شويم. زن و شوهري زيبا، ثروتمند،. با روابطي خوب و صاحب دختري زيبا و از سويي ديگر موسيقي لطيف و بسيار دلنواز ابتداي فيلم. نزديک سال نو مسيحي است و کلا همه چيز حاکي از خانواده اي خوشبخت است. در همه اين صحنه ها و ديگر صحنه ها عرياني بازيگران وجود دارد. اما يادمان باشد فيلم مي خواهد در چه مقوله اي سخن گويد. از میهمانی به بعد در چند "شب" متوالي براي شخصيت مرد فيلم و با نشانه هاي آشکار و پنهان براي زن رويداد هايي پيش مي آيد که هر دو تا يک قدمي خيانت مي روند... وسوسه بودن با ديگري. در اين رويدادهاي اين چند "شب" تمامي احتمالات ممکن براي خروج از وفاداري زن و شوهر مطرح مي شود. اما پيش از ذکر تيتروار اين حوادث لازم است به شب دوم اشاره اي کنم. در آن شب زن و شوهر پس از استعمال مواد مخدر بر سر مساله اي به ظاهر ساده اما مهم آرام آرام در حالت بي اختياري از افکار خود پرده برمي دارند. اين قسمت از فيلم اگر چه مرد را منقلب مي کند، اما در واقع طرح سوال براي ماست... چرا و به چه دليل ما بايد در زندگي زنا شويي به هم وفادار بمانيم؟... از کجا مي دانيم هستيم؟ در ذهن ما و ديگري چه ميگذرد؟ اين فيلم از "خانواده" شروع مي شود و با "خانواده" تمام مي گردد. طرح سوالات اساسی می کند. پاسخ اخلاقی خود را می دهد. یعنی درحد بالایی رابطه جنسی را برای بیننده با دیدگاه خود می شکافد و صریحاً رابطه جنسی در حیطه زناشویی را تبلیغ میکند که از هم پاشیدگی خانواده ای را براساس رویاهای خصوصیشان به تصویر می کشد، اما درآخر پاسخی نمی دهد و جواب را به بیننده وامی گذارد. فيلم "با چشمان کاملا بسته" از ما مي خواهد در رابطه جنسي با چشماني "باز" نه بسته حرکت کنیم. اين فيلم آکنده از صحنه هاي برهنگي است، اما پيام فيلم چه مي گويد؟ درونمایه فیلم عبارتست از شک ویقین، عشق و اروتیسم. چه زیبا همه عناصر فیلم طراحی شده اند، یک طراحی استادانه از کوبریک.

کافي است يک بار فيلم را ببينيد و فقط به رنگها و نورها و حس آن موقع فضاي فيلم و فيلمنامه توجه کنيد. هر جا فضاي اروتيسم بر فيلم حاکم است رنگ غالب نارنجي –رنگ پوست بدن- است. هر جا فضاي سرد و بدون عشق خانوادگي تصوير مي شود، رنگ غالب آبي يخي بسيار کمرنگ است. هر وقت تام کروز دچار شک مي شود، فضا دو رنگ مي شود (مثلا نور صورتش دو رنگ می شود). هر وقت شک و تردید در کار نیست، نور صورت او هم عادی می شود و نارنجي هم که اروتيسم (منظورم از نارنجي، همان نوع رنگي است که در فیلم به کار برده شده، نه نارنجی دیگری. پلانهاي خارجي و داخل شهر همه در شب است، رنگ غالب سياه است که با نورهاي کوچک رنگارنگ تزیین شده است، ولي باز رنگ غالب حاکي از ديدي است که کوبريک به دنياي بيرون داشته است.اين بازي رنگها بيخود در فيلم گنجانده نشده، حتي اگر يک کلمه از ديالوگهاي فيلم را نفهميد مي توانيد با اين تقسيم بندي رنگها فيلم را بفهميد. اثر هنري اثري است که حرف زدن و تفکر درباره آن پايان نداشته باشد و اکثر فيلمهاي کوبريک اين ويژگي را دارند. حتي يک پلان، يک حرکت دوربين، يک لنز، رنگ، ديالوگ و … در روايت چند جانبه فيلم، بدون علت استفاده نشده است.

اين فيلم نمايش تفاوت فاحش دريافت ها و برداشت هاي سطحي با حقيقت آن هاست. تضاد بين آن چه كه مي بينيم و آن چه كه هست. چشماني كه كاملا باز است و از بينايي بهره دارد اما در حقيقت نابينا است. همچنين اين فيلم شكنندگي عشق و حقيقت را نشان مي دهد كه بسيار سست و آسيب پذيرند. در اواخر فيلم نيز مرد, چراغاني درخت كريسمس را خاموش مي كند. شايد به اين دليل كه در سفرش دريافته كه اين چراغاني در دنيايي مخوف و آشفته دروغين است و علي رغم شباهت ظاهري اين درخت ها در خانه ها و اماكن, آدم ها سرگذشت هاي متفاوتي دارند. شايد كوبريك آدم حيرتزده و مشوش و ساده انديش اين عصر را به عمیق نگري و نو انديشي دعوت مي كند. شايد بيداري و باز شدن چشم هاي مرد داستان, در نتيجه كشفي دردناك, بر محدوده نگرش او و خودشناسي اش بيفزايد و در اين عصر لجن نجات بخش زندگياش باشد. 
موسيقي تيتراژ فيلم همچون عنوان فيلم دوپهلو است. ديميتري شوستاكويچ آهنگساز روس در ابتدا دوستدار استالين بود كه در ادامه از دشمنان او شد. همچنين رمز ورود قهرمان داستان به مجلس ماسك داران، فيدليوست كه اشاره اي به اپراي فيدليو دارد كه در آن شوهر در زنداني است و هر لحظه بيم خيانت همسرش مي رود. در داستان شنيتزلر رمز ورودي دانمارك است كه كوبريك با هوشياري آن را عوض كرده است.
كوبريك خود در مورد اين فيلم مي گويد: « ما همه، هم خوب و هم بد، هم خير و هم شر هستيم و اگر شما هيچ ناپاكي و پليدي در خودتان نمي بينيد، دليلش آن است كه خوب به خودتان نگاه نكرده ايد...! به واقع اين فيلم روانشناختي كه توسط استاد روانشناسي بي همتا همچون كوبريك ساخته شده است، اعترافي است به كرده ها و ناكرده ها و نمايش شجاعت رويارويي با آن ها. فيلمي فلسفي درباره مفهوم حقيقت و واقعيت و اثري روانشناختي درباره ترس ها، روياها و كابوس هاي آدمي. در این اثر نيز كوبريك بازي خويش را با نيمه پنهان انسان ها به نمايش مي گذارد، نيمه پنهاني كه پشت يك نقاب پوشيده شده است. شايد، شايد زندگي تنها يك مهماني بالماسكه باشد. مهماني اي كه وقتي به پايان مي رسد، احساس ناخوشايندي ضمير انسان را آزار مي دهد. اين اثر يك نمونه متعالي از فيلم هاي« سايكو – درام است كه بي پرده از ناپاكي ها و پليدي هاي آدمي سخن مي گويد. 

با تشکر از تمام کسانی که مرا در تهیه این اثر یاری نمودند. فرخ عزیز مدیریت سایت، خانم مهناز عابدینی عزیز ویراستار، 
سعید عزیز بخش گرافیک و بقیه دوستان 
نویسنده: رحیم حنیفه پور( شاهین) 1389/8/25 سایت سینما سنتر 

 
  با تشکر از سعید سرخی بابت گرافیک و مهناز عابدینی بابت ویراستاری  
  برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنیدنام:  ewslogo1.pngمشاهده: 308حجم:  36.2 کیلو بایت  
   
  این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر و با شماره Cwa.11 برای بار اول به تاریخ 22-11-2010 در انجمن سینماسنتر منتشر شده است، لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد.  
  تحلیل و بررسی از شاهین (رحیم حنیفه پور)  

 

ارسال نظر


کد امنیتی
بارگزاری مجدد

مطالب مرتبط با مطلب در حال مطالعه

تحلیل و بررسی ها

فروش ایالات متحده

53 $-M
فروش جهانی
3.4 $-M
فروش کلی
56.4 $-M

The Conjuring

 The Conjuring (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

279 $-M
فروش جهانی
308 $-M
فروش کلی
587.8 $-M

Despicable Me 2

 Despicable Me 2 (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

82 $-M
فروش جهانی
8.7 $-M
فروش کلی
90.8 $-M

Grown Ups 2

 Grown Ups 2 (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

33.7 $-M
فروش جهانی
--- $-M
فروش کلی
33.7 $-M

Turbo

 Turbo (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

72.8 $-M
فروش جهانی
110 $-M
فروش کلی
183 $-M

Pacific Rim

 Pacific Rim (2013) on IMDb

کپی رایت

این سایت تحت مالکیت مجموعه فرهنگی سینماسنتر میباشد و فعالیت آن مطابق قوانین میباشد، کلیه حقوق مطالب منتشر شده در این مجموعه متعلق به مجموعه فرهنگی سینماسنتر و مشمول قوانین کپی رایت و حفظ حقوق مولفین است. لذا هر گونه کپی برداری بدون قید منبع و نام نویسندگان نقض صریح قوانین کپی رایت محسوب گشته و مشمول مجازاتهای تعریف شده برای این نوع جرم می گردد. برای هر گونه برداشت از مطالب قبلا با مسئولان سایت هماهنگی حاصل نمائید.

سینماسنتر
مرجع نقد و بررسی فیلم و سریالهای تلویزیونی
 
تلفن: 
ایمیل: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وبسایت: http://CinemaCenter.ir

آمار سایت

بازدیدکنندگان
2746
مطالب
1050
وب لینک ها
6
نمایش تعداد مطالب
3595296
 

ما 57 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

آخرین اخبار

ورود/خروج

ثبت نام

*
*
*
*
*
*

پر کردن فیلد های ستاره دار ضروری است.